در حاشیه پیام رضا رخشان
به سندیکاهای کارگری فرانسه
على جوادى

فراخوان اتحادیه های سراسری کارگری فرانسه در برگزاری تظاهراتی در روز ۹ ژوئن در مقابل دفتر سازمان جهانی کار در دفاع از آزادی کارگران زندانی در ایران و محکوم کردن سیاست ضد کارگری رژیم اسلامی یک گام مهم در همبستگی جهانی کارگری و محکومیت رژیم اسلامی است.
 
این فراخوان٬ جلب و تحکیم همبستگی تشکلات کارگری از مبارزات کارگران در ایران و محکوم کردن سیاستها و موجودیت ضد کارگری رژیم اسلامی محصول تلاش کمونیستها و فعالین کارگری بسیاری است که طی سالیان متمادی در این راه تلاش کرده اند. قطعنامه های متعدد کارگری٬ فراخوانهای اعتراضی در این راستا٬ پیام های همبستگی٬ همگی اکنون به یک رکن فعالیت کمونیستی کارگری در خارج از کشور تبدیل شده است.
 
ما خواهان محکومیت رژیم اسلامی در تمامی مجامع کارگری هستیم. ما خواهان گسترده ترین همبستگی میان بخشهای مختلف طبقه کارگر در سطح جهان هستیم. طبقه کارگر در ایران متحدی جز طبقه کارگر جهانی و مردم آزادیخواه و بشریت متمدن ندارد. محکومیت رژیم اسلامی در هر مجمع کارگری سیاستی است که ما پیگیرانه دنبال کرده و خواهیم کرد.
 
بسیاری از جریانات کمونیستی و چپ و کارگری از فراخوان اتحادیه های کارگری فرانسه دفاع کردند. رضا رخشان٬ دبیر سندیکای کارگران هفت تپه هم در این زمینه پیامی صادر کرده است. اما تفاوتی فاحش واکنش ایشان را از سیاست سایر جریانات در قبال این مساله کاملا مجزا میکند. میگوید:
 
"به اطلاع شما می‌رسانم که یکی از دلایل مهم مشکلات کنونی طبقه کارگر ایران فقدان تشکلهای توده‌ای کارگران در ایران و تبلیغات شدید ضد سندیکائی است که از جانب بسیاری از دوستداران ظاهری طبقه کارگر اعمال می شود. بسیاری از کسانی که با ارسال پیام به شما سندیکاهای فرانسه با شما اظهار دوستی می نمایند، در داخل ایران خود نه تنها در ایجاد سندیکاها و اتحادیه های محیط کار فعال نیستند، بلکه در حد توانشان در مقابل سندیکاهای موجود به کارشکنی نیز می پردازند.... بسیار از شما سپاسگزار خواهیم بود اگر که در کنار محکوم نمودن سیاستهای ضد کارگری در ایران، نفوذ معنوی خود را برای تقویت تشکلهای درون محیط کار به کار بگیرید و ضرورت ایجاد سندیکاها و اتحادیه های مستقل را نیز به دوستان ایرانی خود گوشزد کنید." (از پیام رضا رخشان به سندیکاهای کارگری فرانسه)

در این زمینه به چند نکته اساسی باید اشاره کرد:
 
١ - شرم آور است! این اولین باری است که یک فعال کارگری مسئولیت "فقدان تشکلات توده ای کارگری در ایران" را نه سیاستهای سرکوبگرانه و خشن رژیم اسلامی٬ نه نتیجه سرکوب٬ دستگیری٬ کشتار و زندانی کردن فعالین کارگری در طول حیات ننگین سی و دو ساله اش٬ نه ناشی از سرکوب هر تلاش اجتماعی طبقه کارگر توسط رژیم آدمکشان اسلامی٬ بلکه محصول "تبلیغات ضد سندیکایی ... دوستان ظاهری طبقه کارگر" قلمداد میکند. این اظهارات قبل از هر واکنشی٬ تعجب عمیق خواننده و هر کسی که کوچکترین آشنایی با واقعیت زندگی طبقه کارگر و توده های زحمتکش تحت حاکمیت اسلامی و استثمارگرایانه رژیم اسلامی را دارد٬ بر می انگیزد. چگونه میتوان جنایت آشکار و سیستماتیک رژیم اسلامی را در سرکوب همه جانبه تلاشهای طبقه کارگر انکار کرد؟ چگونه میتوان تاریخ درهم شکستن تشکلات مستقل کارگری و زندانی و شکنجه کردن و اعدام فعالین کارگری را انکار کرد؟ چگونه میتوان تاریخ خونین و ضد کارگری رژیم اسلامی در مقابله با طبقه کارگر را انکار کرد؟ چگونه بسادگی میتوان قلم را روی کاغذ برد یا بر حروف تخته کلید کامپیوتر کوبید که فقدان تشکلهای توده ای کارگری ناشی از "تبلیغات ضد سندیکایی" و "کارشکنی" است؟ کدام فعال کارگری است که این تبلیغات زهر آگین علیه چپ و کمونیسم و فعالین کارگری را برای لحظه ای بپذیرید؟ کدام انسان با وجدانی میتواند تره برای این سیاستها خرد کند؟ چه تعداد فعال کارگری٬ چه تعداد رهبر کارگری٬ چه تعداد کمونیست و غیر کمونیست کارگری باید سرکوب و زندانی و شکنجه و اعدام شوند تا رضا رخشان بپذیرد که رژیم اسلامی در تمامیت خود مسئول فقدان تشکلات کارگری در ایران است؟ اگر یک روز سرکوب از بالای سر کارگر برچیده شود٬ فردای آن روز ما شاهد تشکیل مجامع کارگری و شکل گیری تشکلات مستقل کارگری اعم از شورا و سندیکا در ابعادی باور نکردنی خواهیم بود.
 
۲ - رضا رخشان دروغ میگوید. تاکنون هیچ گرایش کمونیستی و کارگری هیچ تبلیغاتی علیه شکل گیری سندیکا و تشکیلات مستقل کارگری و یا "تبلیغات ضد سندیکایی" و "کارشکنی" نکرده است. بر عکس دفاع از تشکلات مستقل کارگری اعم از شورا٬ سندیکا و یا مجمع عمومی با تاریخ کمونیسم کارگری و حتی بخشهای عمده چپ غیر کارگری عجین شده است. تاریخ تمامی گرایشاتی که بخشی از سیاستشان جلب همبستگی کارگری در اروپا و آمریکا و سایر کشورها با کارگران در ایران است٬ در عین حال تاریخ دفاع قاطعانه و همه جانبه از هر تلاش طبقه کارگر برای شکل دادن به تشکلات مستقل کارگری اعم از سندیکا و شوراهای کارگری است.
 
۳ - رضا رخشان رسما تحریف میکند. تلاش میکند نقد گرایش سندیکالیستی را با تبلیغ علیه نفس ایجاد سندیکا و اتحادیه یکی قلمداد کند. این یک تحریف آشکار است. گویی اگر نیرویی به نقد سیاستهای راست و سازشکارانه گرایش سندیکالیستی در قبال رژیم حاکم٬ در قبال جدال جناحهای رژیم اسلامی٬ در قبال سایر سیاستهای بورژوایی رژیم حاکم بپردازد٬ گویا مانعی در مقابل ایجاد و شکل گیری تشکلات مستقل کارگری و اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری ایجاد کرده است. تلاش رضا رخشان با این تبلیغات٬ تلاشی برای خلع سلاح کردن گرایش رادیکال و کمونیستی کارگری در قبال گرایش راست و سندیکالیستی است. تلاش رضا رخشان تلاشی بمنظور خنثی کردن و منحرف کردن نقد گرایش رادیکال و کمونیستی کارگری در قبال سیاستهای سازشکارانه و راست گرایش سندیکالیستی در صفوف طبقه کارگر است. رضا رخشان مدعی است که هر کسی که گرایش راست سندیکالیستی را نقد و افشا کند مانعی در راه ایجاد تشکلات مستقل کارگری است. این یک ادعای سخیف و بی مقدار است. یک اتهام زشت و ناروا است. این اتهامی علیه تمامی فعالین رادیکال و کمونیست کارگری٬ تمامی فعالین سوسیالیست و کمونیستی است که سرنگونی رژیم اسلامی را شرط اول تحقق خواستهای و مطالبات کارگری میدانند. این ادعایی علیه تمامی فعالین کارگری است که خواهان سرنگونی همه جانبه رژیم اسلامی هستند. این ادعایی علیه تمامی فعالین کارگری است که مجمع عمومی و شوراهای کارگری را تشکلات مناسب تری در شرایط حاضر بمنظور سازماندهی صفوف طبقه کارگر میدانند. هیچ فعال کارگری نیست که نداند میتوان منتقد سیاستهای راست و سازشکارانه کارگری بود و در عین حال مدافع قاطع حق تشکل٬ هر نوع تشکل مسقل کارگری٬ بود.
 
۴ - رضا رخشان در مقام دبیر سندیکای کارگران هفت تپه به سندیکاهای کارگری فرانسه پیام میدهد٬ اما خواهان محکومیت قاطع و همه جانبه رژیم اسلامی و سیاستهای ضد کارگری آن نمیشود. بر عکس از این تشکلات اتحادیه ای میخواهد که به نقد فعالین کارگری بنشینند؟ از اتحادیه های کارگری فرانسه میخواهد تا به نقد کسانی بنشینند که تلاششان منجر به اعلام فراخوان از جانب این اتحادیه ها در دفاع از حقوق بین المللی و شناخته شده کارگری در ایران شده است. فراخوان رضا رخشان درخواست مبارزه قاطع تر و همه جانبه تر علیه رژیم اسلامی نیست. برعکس است! پیام رضا رخشان حاوی هیچ گوشه ای از درد و رنج طبقه کارگر در تحت حاکمیت کثیف سرمایه و اسلام نیست. او در پیامش حتی گوشه ای از مشقات کارگران هفت تپه را که افشا نمیکند. او از تعرض و تیغ کشیدن رژیم و دستگاه سرکوبش علیه کارگران هفت تپه سخن نمیگوید. بلکه برعکس قلمش را علیه کمونیسم و رادیکالیسم بکار گرفته است. آیا معنای این فراخوان جز کند کردن مبارزه علیه رژیم اسلامی چیز دیگری است؟

۵ - رضا رخشان نماینده و فعال یک گرایش سازشکار و سندیکالیستی در صفوف کارگران است. ایشان مدافع سیاست سازشکاری میان کارگر و دولت سرمایه است. تاکنون بارها بر نقش "موثر" سندیکای هفت تپه در تقلیل و کاهش اعتراضات کارگری در محیط کار مورد نظرشان تاکید کرده است. ایشان مخالف سرسخت تحول بنیادی در جامعه برای نابودی مناسبات استثمارگر و لغو کار مزدی است. یک مخالف سرسخت انقلاب کارگری است. مانند تمام مبلغین بورژوازی انقلابیگری کمونیستی را خام و خیالی و پوچ می پندارد. مدافع سیاست حذف سوبسیدهای دولت احمدی نژاد است. خواهان نظارت کارگران بر اجرای "بهینه" اين طرح ارتجاعی توسط مجلس اوباش اسلامی است. بعلاوه ایشان معتقد است که وضعیت طبقه کارگر در دوران احمدی نژاد بطور فاحشی بهبود یافته است!؟ این سیاستها رضا رخشان را در چه جایگاهی قرار میدهد؟ آیا اشتباه است که با ارفاق بسیار سیاستهای ایشان را در چهارچوب یک گرایش عمیقا راست و سازشکارانه تلقی کرد؟ آیا اشتباه است اگر گرایشی که فقر و فلاکت گسترده کارگران را بهبود شرایط زندگی کارگر قلمداد میکند٬ یک گرایش راست و ضد منافع عمومی کارگری نامید؟

۶ - رضا رخشان مسئول سندیکای هفت تپه است اما معلوم نیست که چرا بیشتر مطالب کتبی ایشان علیه کمونیسم و رادیکالیسم کارگری است؟ چرا تاکنون ایشان بیشترین نقد خود را متوجه فعالین کمونیست و رادیکال کارگری و احزاب کمونیستی کارگری کرده است؟ آیا تصادفی است که نقد کمونیسم و رادیکالیسم توسط ایشان در عین حال با تعریف خجولانه از سیاستهای احمدی نژاد و جناحی از رژیم اسلامی و سرمایه همراه بوده است؟

۷ -  ما منتقد سرسخت سیاستهای سازشکارانه و راست گرایش سندیکالیستی در صفوف کارگران هستیم. اما در عین حال از هر تلاش کارگر برای گذاشتن "خشتی بر خشت" دیگر قاطعانه دفاع میکنیم. ما مدافع سر سخت جنبش مجامع عمومی کارگری و شوراهای کارگری هستیم. این تشکلات و این جنبش را مناسبترین شکل و ظرف سازماندهی صفوف کارگران میدانیم. اما در عین حال از هر تلاش طبقه کارگر برای ایجاد سندیکا و اتحادیه و شورا قاطعانه دفاع میکنیم. ما اجازه تحریف این تاریخ شناخته شده را به کسی نمیدهیم !

ما برخلاف رضا رخشان٬ قاطعانه تاکید میکنیم که رژیم اسلامی مسبب اول و آخر فقدان تشکلات توده ای و مستقل کارگری در جامعه است. ما سرکوب وحشیانه و سیستماتیک تلاشهای کارگری توسط حکومت اسلامى را مسئول و مسبب فقدان تشکلات کارگری در ایران میدانیم. ما اعلام میکنیم مادام که که رژیم اسلامی پابرجاست کارگر در جامعه از حقوق ابتدایی و شناخته شده خود برخودار نخواهد شد. ما اعلام میکنیم که سرنگونی رژیم اسلامی پیش شرط تحقق حقوق و مطالبات شناخته شده کارگری و اجتماعی است. *

 

فراخوان سندیکاهای کارگری فرانسه در دفاع از آزادی کارگران زندانی و محکومیت رژیم اسلامی !

حمايت از آزادی های سنديکايی در ايران
ما سنديکاهای فرانسوی در حمايت از سنديکاليست های زندانی در ايران، در روز ٩ ژوئن همه را به شرکت در يک تظاهرات ايستاده در برابر دفتر سازمان جهانی کار در ژنو فرا می خوانيم . اقدامات سرکوب گرايانه عليه مبارزين سنديکايی در اول ماه مه امسال درايران و دستگيری سنديکاليست ها در
کردستان، عدم رعايت و لگد مال کردن آشکار حقوق اوليه است
.
ما سنديکاليست های فرانسوی، همراه با جنبش بين المللی سنديکائی، همبستگی خود را نسبت به اين مبارزان ايرانی اعلام می داريم، زنان و مردان مبارزی که عليرغم تمام خطراتی که فعاليت های سنديکايی در ايران به همراه دارد، درگير مبارزه برای دفاع از کارگران ايران شده اند .

ما به کليه مبارزين زندانی که در طی ماه ها و سال های گذشته، به جرم مبارزه برای احقاق حقوق ابتدائی سنديکايی زندانی شده اند، می انديشيم. مبارزه آنان بسيار تحسين آميز و موجب افتخار آنان و خانواده های شان که حمايت شان می کنند، می باشد . زمان آن فرا رسيده که مچ آن کشورهايی که مقاوله نامه های سازمان جهانی کار را امضا می کنند وليکن در عمل آن ها را زيرپا می گذارند، گرفته شود. در اين رابطه حکومت ايران يک مورد بارز است .

از جمله تعهدات و وظايف تشکلات سنديکايی در سراسر دنيا است که همبستگی خود را نسبت به کارگران در ايران اعلام کرده و تمام قوا و امکانات خود را برای پايان دادن به سرکوب و اختناق کسانی که خواستار ايجاد تشکلات سنديکايی مستقل خود هستند، به کار گيرند .

به دلايل فوق است که ما به مناسبت برگزاری کنفرانس سالانه سازمان جهانی کار، تظاهرات ايستاده ای را در ٩ ژوئن در مقابل دفتر سازمان مزبور در ژنو فرا می خوانيم .